گفت و گو مفصل هفته نامه مثلث با رئیس فدراسیون والیبال
- توضیحات
خبرگزاری آریاورزش: محمدرضا داورزنی، رئیس موفق فدراسیون والیبال معتقد است به برخی مراجع عظام گزارشهای غلطی داده شده است و ذهنیتها درباره حضور بانوان در ورزشگاهها نباید به سمت سیاهنمایی پیش برود. او در گفتوگو با هفتهنامه مثلث درباره حاشیههای اخیر والیبال ایران حرفهای جالبی را مطرح میکند. متن گفتوگوی مثلث با داورزنی را میخوانید.
والیبال در سالهای اخیر خیلی مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفت. در حال حاضر همه از این رشته ورزشی بهعنوان یکی از پرافتخارترینهای ورزش کشور سخن میگویند. تیمی تشکیل شده که میتواند در عرصه بینالمللی حرفهای زیادی بزند. اما بهتر است از خود شما و حضورتان در این فدراسیون گفتوگو را آغاز کنیم. چه شد که به فدراسیون والیبال آمدید؟
ورود من به والیبال به زمانی برمیگردد که مدیرعامل باشگاه صنام بودم. البته قبل از باشگاه صنام هم مسئولیتهای ورزشی داشتم و در عرصه مدیریتی کار کردم. در سپاه و سازمان تربیتبدنی مسئولیتهای مختلفی داشتم. اما ورودم به مدیریت والیبال برمیگردد به سال ۸۱-۸۰ که عرض کردم مدیرعامل باشگاه صنام بودم.
باشگاه صنام رشتههای مختلفی داشت؟
بله، هندبال، بسکتبال و والیبال رشتههایی بود که در باشگاه صنام فعال بودند. همزمان در آن مقطع بهعنوان بازرس سازمان تربیتبدنی در فدراسیون والیبال انتخاب شده بودم که در خدمت دوستان بودم. در کنار آن رشته چوگان را هم دنبال میکردیم که البته همین حالا نیز همچنان در هیاترئیسه این فدراسیون عضویت دارم. فکر میکنم مرداد سال ۸۵ بود که از سازمان تربیتبدنی با من تماس گرفتند. با آقای علیآبادی جلسهای برگزار کردیم. به من گفتند باتوجه به کارهایی که تا کنون انجام دادهاید و توانمندی که در شما میبینیم علاقهمندیم که مدیریت فدراسیون والیبال را بر عهده بگیرید. من هم در پاسخ گفتم اگر فکر میکنید کاری از دست من ساخته است و میتوانم به والیبال کمک کنم، هرگز دریغ نمیکنم و در خدمت والیبال خواهم بود.
اینگونه بود که شما به والیبال آمدید؟
به همین سادگی نپذیرفتم. به آقای علیآبادی گفتم اگر شما بررسی کردهاید و معتقدید که بنده میتوانم به والیبال کمک کنم، تنها درخواست من از شما این است که اجازه بدهید کارم را انجام بدهم.
یعنی شرط کردید در کارتان دخالت نکنند؟
بله، دقیقا. عرض کردم درخواستم این است که بههیچوجه کسی در کار من دخالت نکند.
چرا چنین شرطی را مطرح کردید؟ چون سابقه خوبی در مورد این مساله وجود نداشت؟
موضوع این نبود. من با این شرط میخواستم بگویم باید اعتماد وجود داشته باشد. اگر شما به این باور رسیدهاید که یک نفر میتواند کاری را انجام دهد، بنابراین نباید در کارش دخالت کنید. بدین ترتیب سرپرستی فدراسیون را برعهده گرفتم.
فکر میکنید چرا مدیران ورزش در آن مقطع به این جمعبندی رسیده بودند که در مدیریت والیبال تغییراتی باید ایجاد شود؟
به نظرم دلیلش افت والیبال بود. بهخصوص در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ والیبال ایران دچار افت محسوسی شده بود. شیب منفی را طی کرده بود. موفقیتهای خوبی در بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ پوسان به دست آورده بود و بعد از آن دیگر به ترتیب در رده بزرگسالان تا جایگاه ششمی افت کرده بود. دستگاه ورزشی وقت نیز نگران شده بود. امیدوار بودند که با ایجاد تغییر و تحولاتی در عرصه مدیریت والیبال این رشته ورزشی بتواند بازدهی فراوان و حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. البته والیبال در ردههای نوجوانان و جوانان عملکرد خوبی در سطح آسیا و همچنین عملکرد نسبتا خوبی در سطح جهانی داشت اما نگرانیها بیشتر در مورد تیم بزرگسالان بود که در سطح جهانی موفقیتی به دست نیاورده بود اما در بازیهای آسیایی پوسان نایبقهرمان شده بود. با همه اینها نگرانیها آنجایی تشدید شد که ما در سال ۲۰۰۶ در آسیا در جایگاه ششمی قرار گرفتیم. یعنی والیبال از نایبقهرمانی آسیا ناگهان به رده ششم سقوط کرد. این موضوع باعث شده بود که آقایان کیومرث هاشمی و علیآبادی ضرورت ایجاد تغییراتی را احساس کنند.
این آقایان شرط شما مبنی بر عدم دخالت در امور مدیریتی فدراسیون والیبال را پذیرفتند؟
بله، اگر غیر از این بود من پیشنهاد حضور در این فدراسیون را نمیپذیرفتم.
از شروع کارتان بگویید. چه موانعی ذهن شما را به خود مشغول میکرد؟ چگونه برای والیبال تصمیمگیری کردید؟
اولینکاری که باید انجام میگرفت شناسایی نقاط ضعف و قوت والیبال بود. برای اینکه به اهدافتان برسید باید یک سری بررسیهایی انجام میدادید؛ اینکه الان کجای کار هستید، چه ظرفیتهایی برای توسعه والیبال دارید و برای رسیدن به هدف چه راهی در پیش دارید. مدلی را در سال ۸۵ طراحی کردم که میتوان نامش را برنامهریزی معکوس گذاشت. یعنی ما مسیر المپیک تا مدرسه را طراحی کردیم و بعد به این فکر کردیم که چه کارهایی باید صورت بگیرد که از مدرسه به المپیک برسیم. بدین معنی که چگونه میتوان از رده نونهالان شروع کرد و به سکوی المپیک رسید. اینکه یک تیم چطور میتواند به مرزی از آمادگی دست پیدا کند که بتواند با تیمهای بزرگ جهان روبهرو شود. خب ما باید یک گام به عقب برمیگشتیم؛ موفقیت در قاره خودمان. ما باید وضعیت و تکلیف خودمان و جایگاهمان در آسیا را مشخص میکردیم. به همین دلیل باید به چهار کشور فکر میکردیم. چهار کشور رقیب؛ ژاپن، چین، کرهجنوبی و استرالیا. ما باید از این چهار رقیب عبور میکردیم. اینها دغدغههای ما بود که باید بر مبنای هدفی که داشتیم سیستممان را طراحی میکردیم؛ اصطلاحا میگویند مدیریت بر مبنای هدف. در والیبال این اتفاق رخ داد.
طرح شما آیا نوعی الگوبرداری از کشورهایی نبود که در والیبال قدرتمند بودند؟
نه، من باتوجه به تجربیات مدیریتی و مطالعاتی که در این عرصه داشتم این مدل را طراحی کردم. برداشت من این بود که در یک پروسه ۱۰ ساله والیبال میتواند مسیر رو به رشدی را طی کند. هدف ما این نبود که وضعیت موجود را حفظ کنیم. آمده بودیم تغییر ایجاد کنیم. نمیخواستیم در نهایت جزو سه تیم برتر آسیا باشیم. میخواستیم والیبال را جاهطلب کنیم. بنابراین باید تصمیماتی میگرفتیم که والیبال به این سمتوسو سوق داده شود.
چه تصمیماتی؟
در مرحله نخست، این تصمیم و این دغدغه که ما میخواهیم از آسیا عبور کنیم و به سمت رویارویی با تیمهای بزرگ جهان برویم.
چه کردید؟ چگونه به این سمت و سو رفتید؟
اهداف مان را مشخص کردیم. چهار هدف را مشخص کردیم. گفتیم میخواهیم قهرمان آسیا شویم. میخواهیم در لیگ جهانی حضور داشته باشیم، یعنی این امکان برایمان به وجود بیاید. میخواهیم به المپیک برویم. میخواهیم قهرمان جهان شویم. برای تک تک این خواستهها نیز نقاط ضعف و قوتمان را شناسایی کردیم. برای قهرمانی در آسیا باید ژاپن و کره و دیگر رقیبان قدرتمند را شکست میدادیم و شکستشان دادیم.
شکست رقبای آسیایی چگونه محقق شد؟
ما از خودمان سوال کردیم که این تیمها چه ویژگیهایی دارند که ما نداریم؟ آنها چه برتریهایی نسبت به ما دارند؟ یک سری از این سوالات مهم را طرح کردیم و کارشناسانه به آن پرداختیم. پاسخها را پیدا کردیم. شما وقتی میخواهید به دماوند بروید از آدمهای راهبلد استفاده میکنید؛ آنهایی که پناهگاهها را میشناسند و راهها را بلد هستند. ما از آدمهای متخصص استفاده کردیم. آدمهایی که این رقیبان را خوب میشناختند. در واقع تیمی را ساختیم که بتواند هدف اولمان را محقق کند و آماده شود تا مقابل تیمهای بزرگ جهان قرار بگیرد و بایستد؛ تیمی که بتواند مقابل لهستان، روسیه، ایتالیا، برزیل و دیگر تیمهای قدرتمند جهان قرار بگیرد. این حرفها را من در سال ۹۳ به شما میگویم. هشت سال از آن روزها میگذرد. روزهایی که دغدغه ما عبور از آسیا بود.
شما تیمی که بتواند از آسیا عبور کند را در اختیار داشتید یا چنین تیمی را ساختید؟
از ۱۲ نفری که در سال ۹۰ یعنی ۲۰۱۱ در جام جهانی بودند تنها پنج نفرشان در حال حاضر در تیمملی حضور دارند. فکر میکنم این مساله خیلی چیزها را ثابت میکند. بازیکنان جابجا شدند. هیچ وقت به این فکر نکردیم که بازیکنان ۲۰۰۶ را به المپیک ۲۰۱۲ ببریم. بازیکنی که شما در سال ۲۰۰۶ انتخاب کردید در سال ۲۰۱۶ هرگز پاسخگوی انتظارات شما نخواهد بود. حفظکردن یک بازیکن آن هم برای ۱۰ سال در تیمملی آفت بزرگی است. آن بازیکن دیگر بازدهی ندارد. فرض کنید بازیکن در سال ۲۰۰۶ در سن ۲۵ سالگی در اوج توانمندی است و شما انتخابش میکنید. این بازیکن در المپیک بعدی بالای ۳۰ سال سن دارد. پیک کارآیی یک بازیکن در والیبال ۲۵ تا ۲۸ سال است و اگر خیلی بخواهیم خوشبین باشیم و پست بازیکن را در نظر بگیریم ۳۰ تا ۳۱ سال.
بنابراین طوری برنامهریزی کردید که بهطور مرتب تیم والیبال پوستاندازی کند؟
دقیقا. طوری برنامهریزی کردیم و مدلی را اجرا کردیم که به تیمهای ملی ما بازیکنان جدید تزریق شوند. ترکیبی که هم باتجربهها در آن حضور دارند و هم بازیکنان باانگیزه تازهوارد اما مستعد. دقت کنید که والیبال ما چهار نسل را پشت سر گذاشته است؛ چند بازیکن از تیمملی جوانان ما در سال ۲۰۰۶ مثل سعید معروف، مهدی مهدوی و عادل غلامی در تیم بزرگسالان حضور دارند. در سالهای بعد هم از تیمملی جوانان ما بازیکنانی مثل فرهاد قائمی و محمد موسوی و همین طور در سالهای اخیر بازیکنانی مثل امیر غفور و پویا فیاضی به تیم بزرگسالان تزریق میشوند و البته در نسل چهارم نیز بازیکنانی مثل میلاد عبادیپور به تیمملی راه پیدا میکنند، یعنی چهار نسل در طول این سالها. این اتفاق خوبی است. والیبال بهطور مرتب بهروز میشود و نیروهای جوان بااستعداد به تیمملی راه پیدا میکنند. این اتفاق محصول کار سیستماتیک است. سیستمی طراحی شده که والیبال در چنین مسیری قرار بگیرد. همه این بازیکنان را شما در تیمهای نوجوانان و جوانان دیدهاید. در آن تیمها استعداد، توانایی و کارایی خود را نشان دادهاند و حالا در تیمملی بزرگسالان میدرخشند.
شما در والیبال با جریان واسطهگری روبهرو نشدید یا بهتر بگویم جریانی که بخواهد سیستم شما را تحت نفوذ خودش دربیاورد؟
یک وقتی هست که شما سیستم طراحی میکنید. آدمها در این سیستم جای خودشان را دارند. یک آدمیبیرون میآید فرد دیگری جایش را میگیرد. تیم نه قائم به بازیکن است نه مربی. بهطور مرتب سیستم شما در حال پویایی است. نقصها خودشان را نشان میدهند. اما اگر شما همه امیدواریهایتان را به ۱۲ نفر و چند مربی معطوف کنید دچار مشکل خواهید شد.
اما بازیکنان اصلیترین سرمایه تیم هستند. شما نظر دیگری دارید؟
بله، سرمایه اصلی ما بازیکنان هستند اما وقتی شما سیستمی طراحی میکنید آنها تابعی از سیستم میشوند. مربی تابعی از سیستم میشود، کادرفنی هم همین طور. امروز این بازیکن مشکل دارد اشکالی ندارد، فلان بازیکن جوان آماده است که جای او را بگیرد تا سیستم مختل نشود. در مورد مربی هم همین طور. شما نمیتوانید بگویید که تیم ما فقط ما با این مربی میتواند کار کند. اتفاقی که در والیبال ما رخ داد.
منظورتان ولاسکو است؟
بله، ولاسکو آمد. سه سال کار کرد. خوب هم کار کرد بعد هم به هر دلیلی رفت. خیلیها نگران بودند اما ما مطمئن بودیم که این سیستم مختل نخواهد شد. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم هرگز در طول این سالها با جریان واسطهگری روبهرو نشدم. دلیلش هم این است که اساسا سیستم به شما اجازه نمیدهد که تصمیمات سلیقهای اتخاذ کنید. وقتی تصمیم سلیقهای نیست عمدتا نگاهها و تحلیلها کارشناسانه خواهد بود. شما دنبال این نیستید که فلان فرد درباره من چه گفت و فلان رسانه درباره من چه چیزی نوشت. پرداختن به این موضوعات باعث میشود که شما در موضع ضعف یا انفعال قرار بگیرید. نقدهای دمدستی برخی رسانهها یا انتقادهای برخی افراد انرژی کار کردن و توجه به سیستم را از شما خواهد گرفت.
در سالهای اخیر حتی نقدهایی متوجه ولاسکو بود، با اینکه این مربی منشأ خدمات فراوانی در والیبال بود. نظر شما چیست؟
در همین سالهای گذشته البته نقدهای فراوانی نسبت به والیبال وجود داشته است. خیلیها از ولاسکو و فدراسیون والیبال انتقاد میکردند. میگفتند ولاسکو تمام شده و دیگر به درد تیمملی نمیخورد. او پیر شده و دیگر نمیتواند با تیم ارتباط برقرار کند و حرفهای اینچنینی. بعد همین افراد درباره کواچ هم طور دیگری اظهارنظر کردند و گفتند او جوان است و بیتجربه. او نمیتواند جانشین خوبی برای ولاسکو باشد و نقدهای دمدستی را روانه والیبال کردند اما مدل تصمیمگیری ما هرگز اینگونه نبوده که باتوجه به امواجی که از برخی رسانهها دریافت میکنیم سیاستگذاری کنیم. در بازیهایی که در سه سال گذشته انجام دادهایم جوانترها مهمترین و مشکلترین مسئولیتها را بر عهده گرفتهاند و به بهترین شکل از عهده وظایفشان برآمدهاند. بنابراین باید تاکید کنم که ما در والیبال ظرفیتسازی کردهایم. در هر پست بازیکنان خوبی داریم که به محض اینکه بازیکنی نتواند در تیم بزرگسالان ما کارش را به خوبی انجام دهد آنها جانشین خواهند شد.
اصلیترین دلگرمی شما در حال حاضر چیست؟
این موضوع خیلی خوشایند است که تفاوت بازیکنانی که ذخیره تیمملی بزرگسالان ما هستند با نفراتی که الان در تیم حضور دارند تنها ۱۰ درصد است و بیش از این نیست. بازیکنان از لحاظ فنی خیلی به هم نزدیک هستند. این اتفاق خوبی برای والیبال ماست که همیشه ۶بازیکن سرعتیزن آماده در اختیار داریم که آنها را در شرایط خیلی خوب حفظ میکنیم. بازیکنان دریافتکننده ما هم همین طور. اینها بازیکنانی هستند که بیشترین درصد مصدومیت والیبالیستها در همین پست است. این بازیکنان مرتب باید بپرند، فرود بیایند، روی مچشان میافتند، اسپک میزنند و... بنابراین در این پست همیشه باید بازیکنان ذخیره خوب داشته باشیم. اینها به ما دیکته میکند که چگونه باید تصمیمگیری کنیم.
رویای شما در والیبال چگونه به واقعیت تبدیل شد؟
شما میخواهید در آسیا قهرمان شوید. حالا ما بهطور مرتب با تیمهای درجه دو آسیا بازیهای تدارکاتی برگزار کنیم. چه فایدهای دارد؟ باید با تیمهایی قدرتمندتر از چین و کره بازی کنید که سطح فنی شما بالا برود. اگر شما موفق شدید با تیمهای بزرگ جهان بازی تدارکاتی برگزار کنید ناخودآگاه پس از چند رویارویی شما نقاط ضعف و قوت خودتان را بهتر میشناسید. سطح فنی شما در چنین شرایطی از چین و کره بالاتر خواهد رفت. در این صورت میتوانید از سد این رقیبان بگذرید چون با تیمهایی بازی کردهاید که سطح فنیشان ۵۰ درصد بالاتر از رقیبان آسیایی شما بوده است. ما در سال ۲۰۰۷ عنوان پنجمی را در آسیا به دست آوردیم و در سال ۲۰۰۹ نایبقهرمان آسیا شدیم. این موضوع نشان میدهد که ما توانستیم باتوجه به هدفگذاری اولیه خودمان درست پیش برویم. در سال ۲۰۱۱ قهرمان آسیا شدیم و در سال ۲۰۱۳ قهرمانی آسیا را تکرار کردیم. هدف بعدی ما این است که این قهرمانی آسیا را در سال ۲۰۱۵ نیز تکرار کنیم. برنامه ما بعد از قهرمانی در آسیا این بود که بتوانیم به لیگ جهانی راه پیدا کنیم تا بتوانیم با تیمهای بزرگ جهان بازیهای رسمی برگزار کنیم. یک روز بازی کردن با تیمهایی مثل ایتالیا، روسیه، برزیل، آمریکا برای ما خواب و رویا بود. بنابراین ما جنگیدیم که به جمع بزرگان والیبال جهان راه پیدا کنیم تا با اینها روبهرو شویم. رویای ما با جنگیدن تعبیر شد.
در والیبال چرخه تولید چگونه است؟ تیمهای ملی چگونه برای یکدیگر پشتوانهسازی میکنند؟
تیم ما در سال ۲۰۰۹ در آسیا قهرمان شد. آن تیم را با ۲۰۱۳ مقایسه کنید. تیمهای ما در طول سالهای اخیر همواره برای یکدیگر پشتوانهسازی کردهاند تا بزرگسالان بتوانند روی نوار موفقیت گام بردارند. الان هم این پشتوانهسازی ادامه دارد. تیم نوجوانان ما الان وارد لیگ برتر شده و تردید نداشته باشید که از این تیم بازیکنان مستعد و توانمندی به تیم بزرگسالان ما راه پیدا میکنند. جالب است که همین تیم بدون حتی یک ست باخته، قهرمان آسیا شده است. معدل قد تیم نوجوانان ما الان از معدل قد تیم بزرگسالان ما بلندتر است. یعنی نوجوانانی که بازیکنان زیر ۱۹ سال ما هستند معدل قدشان بالاتر از بزرگسالان ماست. بنابراین بزرگسالان ما میدانند که همیشه در معرض خطر هستند. حاشیه امنیت ندارند. همیشه بازیکنانی هستند که میتوانند جایشان را بگیرند. این موضوع باعث میشود که بزرگسالان ما برای ماندن در تیمملی با تمام توان بجنگند. میخواهم بگویم تیم نوجوانان ما تیمملی بزرگسالان ما در المپیک توکیو خواهند بود. ما چنین هدفی داریم. چون تیمی که در حال حاضر در جمع سه تیم برتر جهان قرار گرفته اصلا معلوم نیست که با همین اسکلت باقی بماند. شاید تغییرات فراوانی تا المپیک توکیو داشته باشد. اما این را هم بگویم که این طور نیست که ما هر سال یک تیم تازه را معرفی کنیم، نه. ترکیب تیم بزرگسالان ما هر سال تغییر خواهد کرد. مثلا هشت بازیکن از قبل باقی میماند و چند بازیکن جدید اضافه میشوند. اینگونه است که سیستم مورد تاکید ما در فدراسیون والیبال مدام تیم میسازد و چرخه تولیدش متوقف نمیشود.
دیدگاه فدراسیون جهانی درباره والیبال ایران چگونه است؟
سیستم مورد استفاده ما در آسیا و جهان زبانزد است. ما الگوی بسیاری از کشورها هستیم. در فدراسیون جهانی وقتی میخواهند از مدلهای توسعهیافته نام ببرند ایران را مثال میزنند و از سیستم مورد استفاده ما بهعنوان مدلی خوب و حرفهای نام میبرند. آنها میگویند ایران یک رشد موشکی داشته است و این رشد مدیون نظام برنامهریزیاش بوده است. برنامهریزی نیز کار دشواری است. ما بهطور مرتب باید در مورد مسیری که طی میکنیم دست به تحلیل و بررسی بزنیم. از درستی آن اطمینان حاصل کنیم و فیدبک بگیریم. مجموعهای از این اتفاقات باعث شده تا ما در طول سه سال گذشته نهتنها با قدرتهای بزرگ جهان روبهرو شویم، بلکه آنها را شکست هم بدهیم.
برای ایجاد تحول در والیبال شیوه مدیریتی خاصی را در پیش گرفتید؟
دقیقا به خاطر دارم که سه سال قبل برای نخستین بار لهستان و صربستان را شکست دادیم. همین طور آرژانتین را بردیم. رئیسجمهور وقت به من گفت باید برزیل را هم ببریم. من همانجا با اطمینان گفتم حتما برزیل را هم میبریم. خیلیها فکر کردند من در آن جلسه خواستهام شعاری بدهم یا صرفا حرفی بزنم که پاسخی برای درخواست رئیسجمهور باشد اما این طور نبود. امسال یعنی در سال ۹۳ ما پنج بار با برزیل بازی کردیم و موفق شدیم سه بار آنها را شکست بدهیم. برزیل را در خانه خودش مقابل تماشاگرانش شکست دادیم. من به آن حرفم باور داشتم. تیم ما وقتی میتواند مقابل بزرگان دنیا به خودباوری برسد که رئیس فدراسیون قبل از همه به این خودباوری رسیده باشد. این روحیه ابتدا باید در مدیریت یک مجموعه شکل بگیرد.
اما شما جانشین آقای یزدانیخرم شدید. نگران نبودید؟
هیچکس نمیتواند ادعا کند که وقتی وارد یک مجموعه جدید میشود همه افراد با او موافق هستند و هیچ مخالفی ندارد. این ادعای درستی نیست. حرف غلطی است. حتما منتقدانی داشتم. حتما مخالفانی داشتم. بحثی به وجود آمده بود که منتقدان بیشتر به آن اشاره میکردند. میگفتند کارها و موفقیتهایی که در ردههای پایه صورت گرفته که با آمدن داورزنی شاید نیمهکاره بماند اما همان منتقدان دیدند و گواهی دادند که نهتنها کار و ساختارسازی در ردههای پایه والیبال نیمهکاره رها نشد، بلکه توسعه والیبال با شتاب بیشتری صورت گرفت.
هدف بعدی شما با والیبال چیست؟
الان هدف ما سکوی المپیک است. دنیا هم به این نتیجه رسیده که ما در مورد رسیدن به هدفهایمان شوخی نمیکنیم. چون ما حالا یکی از قدرتهای والیبال جهان هستیم. یک زمانی تیمهای بزرگ را دعوت میکردیم. برایشان بلیت میگرفتیم و به آنها پول هم میدادیم اما آنها نمیآمدند و دعوت ما را قبول نمیکردند اما حالا از ما خواهش میکنند، پول میدهند، بلیت میگیرند تا با آنها بازی دوستانه برگزار کنیم. بنابراین من معتقدم ما در ورزش کشورمان این ظرفیت را داریم که در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم. دیگر رشتههای ورزشی نیز میتوانند به این شرایط برسند. ما برای حرفزدن در دنیا چارهای جز قدرتمند شدن نداریم. وقتی قدرتمند شدیم آن وقت حرفمان خریدار دارد. آن وقت است که برای بازیکردن با ما از ما خواهش میکنند و این ما هستیم که با آنها از موضع بالا وارد مذاکره میشویم.
یکی از بحثهایی که ما همواره درگیرش بودهایم این است که ایران کشور ثروتمندی است. بین آنچه هست و آنچه باید باشد، فاصله زیادی است. اما قابلیت ما چه میشود؟ ما باید تنگناها را به فرصت تبدیل کنیم. منطقی نیست که همه مشکلات و موانع را به زمین تنگناها و مشکلات اقتصادی بیندازیم. من وقتی وارد والیبال شدم ۹۹ درصد منابع مالی ما دولتی بود. پول والیبال را دولت میداد. دیدیم با آن برنامه نمیتوانیم به جایی برسیم. وقتی آرزوهای بزرگی داریم با پول دولت نمیتوانیم به آنها جامه عمل بپوشانیم؛ قهرمان آسیا شویم، وارد لیگ جهانی شویم و... بنابراین یکی از دغدغههای ما این شد که به سمت تامین منابع مالی برویم. به نوعی ما بر منابع مالی مدیریت داشتیم. یک مدیری داریم که مدیر هزینه است. درآمدزایی بلد نیست و بالطبع اگر به او ۱۰۰ تومان بدهیم این پول را خرج میکند و باز دستش را به سوی دولت دراز میکند اما یک مدیری داریم که وابستگیاش به منابع مالی دولت را به حداقل رسانده است. امروز ما در رشتههایی موفق هستیم که چنین مدیرانی را به خود میبیند؛ مدیران درآمد و هزینه. چون همیشه در برنامههای دولت دچار مشکلاتی میشویم که مجبوریم اردوهایی را کنسل کنیم. بازیهای دوستانه را لغو کنیم اما وقتی کمتر به منابع دولت وصل باشید بهتر میتوانید برنامههایتان را اجرایی کنید.
والیبال ایران در حال حاضر چقدر به منابع مالی دولت وابسته است؟
ما در حال حاضر ۲۵ درصد به منابع دولتی وصل هستیم. ۷۵ درصد از منابع مالی را خودمان تامین میکنیم و این را هم بگویم که هدفگذاری ما برای آینده این است که این ۲۵ درصد را هم به صفر برسانیم، یعنی بهطور صددرصد منابع مالیمان را خودمان تامین کنیم. اگر هم دولت به ما کمکی کرد آن را در جهت توسعه زیرساختهایمان به کار خواهیم گرفت. در استانهایمان سرمایهگذاری خواهیم کرد و در تجهیز اماکن ورزشی استانها. ما نیاز ۹۹ درصدی والیبال به منابع مالی دولت را به ۲۵ درصد رساندهایم و این یعنی ما ۷۵ درصد موفق عمل کردیم. طبیعی است که آن ۲۵ درصد را هم میتوانیم به صفر برسانیم. به احتمال فراوان سال آینده والیبال ایران به خودکفایی صددرصدی خواهد رسید اما این به منزله بینیاز بودن ما به پول دولت نیست. ما پول دولت را نیاز داریم تا صرف زیرساختهای استانهای کشور کنیم و کمک کنیم که این بازوان اجرایی پا به پای ما رشد کنند. امروز والیبال ایران را همین استانها میسازند. وقتی ما طرح استعدادیابی هشت هزار نفری را برگزار میکنیم. همین استانها هستند که تیمهای ما را میسازند.
این توجه شما به استانها به دلیل تاکید دولت قبلی نبود؟
ما بهدنبال منطق این کار هستیم. یک وقتی هست که شما از بین هزار نفر تست میگیرید تا ۱۸ بازیکن را انتخاب کنید و یک وقتی هم هست که شما از بین ۱۸ هزار نفر انتخاب میکنید. این بدان معنی است که شما برای خودتان قدرت انتخاب گستردهتری را تعریف کردهاید. به همین دلیل معتقدم قاعده هرم وقتی به دل روستاها و استانهای مختلف کشورمان برود، ما بازیکنان بیشتری را در اختیار خواهیم داشت. ما بازیکنی برای تیمملی انتخاب کردهایم که در روستا به شغل شریف چوپانی مشغول بوده است. فیزیک خوبی داشته، در همان روستا و استان مربوطه والیبال هم بازی کرده و مستعد بوده است. اکثر بازیکنان تیمهای ملی ما از استانها و روستاها انتخاب میشوند.
در دولت قبلی این استعدادیابی صورت گرفت؟
نه، این مدلی است که ما در طول این هشت سال بهطور مرتب اجرا کردیم و ما هر سال این مدل را کاملتر کردیم. الان خود این مدل در وزارت ورزش الگو قرار گرفته تا رشتههای دیگر هم بتوانند از آن استفاده کنند تا بتوانند برای تیمهایشان پشتوانهسازی کنند. ما برای حفظ موقعیت فعلیمان در جهان همواره باید طرح جدید داشته باشیم و خودمان را در این موقعیت حفظ کنیم. ما جزو هشت تیم برتر جهان هستیم. اما مهمتر از این عنوان حفظ این برتری است. باید طوری پیش برویم که چهارسال دیگر بهتر از شرایط فعلیمان باشیم. این اتفاق رخ نمیدهد، مگر اینکه شما بهطور مرتب به پوستاندازی و چرخه تولید بازیکن در تیمهای ملی والیبال فکر کنید. یعنی ما وظیفه داریم که هر سال به والیبال خون تازه تزریق کنیم.
آقای داورزنی! فوتبال در سالهای اخیر برنده نبوده. به همین دلیل از سوی دولت قبلی با دخالتهایی روبهرو شده اما برندهبودن والیبال از این دخالتها جلوگیری کرد. نگران نبودید که به محض باختن دخالتها شروع شود؟
مقایسه والیبال با فوتبال را صلاح نمیدانم. اعتقاد دارم که دوستان ما زحمت کشیدهاند. اما اعتقاد دارم که هندبال، بسکتبال و فوتبال ما میتوانند در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند. والیبال خودش را اثبات کرد. در دنیا درخشید و خانوادهها حالا این رشته را ۱۰ برابر بیشتر از سالهای قبل دوست دارند. این حرف من نیست. ما نظرسنجیهایی داشتهایم. اقبال عمومی نسبت به والیبال ۱۰برابر شده چون والیبال برای آنها غرور و افتخار آفریده است. چه اتفاقاتی در فوتبال رخ میدهد که مشکلاتی برایشان پیش میآید؟ این موضوعی است که خود دوستان باید دربارهاش پاسخگو باشند. اما به باور من فوتبال هم میتواند در مسیر توسعه قرار بگیرد.
اما سوال من این نبود. من درباره نگرانی شما پرسیدم.
از زمان آقای مصطفی داودی با ورزش ارتباط داشتم؛ آقایان غفوریفرد، هاشمیطبا، مهرعلیزاده، علیآبادی، سعیدلو، عباسی و حالا هم دکتر گودرزی. نگاه من همواره در طول این سالها غیرسیاسی بوده است. اعتقاد دارم مسئولیت من ملی است نه سیاسی.
اما جریانات سیاسی ناخودآگاه بر ورزش تاثیر میگذارند، موافقید؟
طبیعی است. اما والیبال خودش را از این تاثیر حفظ کرد. هر جریان سیاسی که حاکم شد با والیبالی روبهرو شد که طبق یک سیستم درست پیش میرود. ما اجازه ندادیم که جریانهای سیاسی خودشان را به ما تحمیل کنند. بالطبع وقتی میدیدند والیبال کارش را درست انجام میدهد نمیتوانستند دست به تغییر و تحول بزنند چون در پیشگاه افکار عمومی نمیتوانستند پاسخگو باشند. برای شان هزینه سنگینی به همراه داشت.
رابطه شما با همه این افرادی که نام بردید دوستانه بوده است؟
رابطه من با همه این عزیزان کاملا کاری بوده. به همهشان احترام میگذارم. همیشه از طریق این ارتباط حرفهای بهدنبال حل مشکلات والیبال بودم.
چه تفاوتهایی از لحاظ شیوه مدیریتی میان این افراد وجود داشت؟
یک وقتی هست که شما انرژیتان را صرف توسعه و مسائل والیبال میکنید اما یک مواقعی هم هست که شما باید انرژی مضاعفی خرج کنید و درگیر یک سری مسائل دیگر هم میشوید.
در چه دورهای شما اذیت شدید؟
در دوران آقای سعیدلو این اتفاق رخ داد. متاسفانه بحثهایی مطرح شد. در دوران آقای عباسی هم این حواشی بود اما کمتر. با همه این حرفها من خودم را سرباز این نظام میدانم. تلاش کردم که منافع ملی را همواره در نظر بگیرم. ما در المپیک سیدنی بعد از ۸۵ سال ناکامی در رشته سوارکاری پرچم ایران را به اهتزاز درآوردیم. در سوارکاری ۸۵ سال بود که به موفقیتی نرسیده بودیم. به هر حال همیشه نگاه من این بوده که برای این مملکت عزیز صادقانه کار کنم.
در یکی، دو مقطع از والیبال دور شدید. به پستهای سازمانی فکر کردید اما موفق نشدید. تحلیل خودتان چیست؟
هیچ وقت تمایل نداشتم که از والیبال دور شوم. دوستان از من خواستند.
منظورتان از دوستان چه کسانی هستند؟
هم آقای سلطانیفر و هم دوستان عزیزم در کارگروه ورزش. من به نتیجه کار فکر نمیکردم. به وظیفهام عمل کردم. خیر، این اتفاقات بود که من در والیبال ماندم.
در انتخابات کمیته ملی المپیک هم شانس خودتان را امتحان کردید اما نتیجه دلخواهتان رقم نخورد.
تمایل من این بود که در هیات اجرایی کاندیدا شوم. دوستان از من خواستند که در پست ریاست و دبیرکل ثبتنام کنم. بالاخره در آن مقطع به نظر همه دوستان باید احترام میگذاشتیم. یک سری بحثهایی مطرح شد که روی تصمیم برخی دوستان تاثیر گذاشت. بحثهایی که درباره مجوز دوست بزرگوارم آقای افشارزاده رخ داد. اما من همه آن بحثها را خیر میدانم. خدا را شکر میکنم. من برای آقایان هاشمی و شهنازی آرزوی موفقیت دارم.
از خروجی کارگروه ورزش راضی بودید؟
انتصابی در کار نبود. پای انتخاب مجلس در بین بود.
اسم شما از آن کارگروه بیرون آمد اما شما به مجلس معرفی نشدید، چرا؟
اسم من هم در بین بود. من، آقای فائقی و آقای سلطانیفر. اما مهم این بود که ما در آن مقطع باید به یکدیگر کمک میکردیم.
چرا سلطانیفر رای نیاورد؟
جو خیلی خوبی در آن روز وجود نداشت. من معتقدم هر موضوعی باید در همان مقطع مورد تحلیل قرار بگیرد.
استیضاح وزیر ورزش؛ نظرتان در این مورد چیست؟ گویا مجلسیها بهدنبال این استیضاح هستند.
من این روش را نمیپسندم. ما با این روشها با چالشهای جدی روبهرو خواهیم شد. باید ببینیم وزیر ورزش چقدر اختیارات دارد که ما از او پاسخ میخواهیم. ساختار ما در مورد این مساله اشکال دارد. دوستان ما در مجلس به این موضوع دقت کنند که بعضا سوالات و اشکالاتی درباره عملکرد وزیر ورزش مطرح میشود که منطقی نیست چون وزیر ورزش در مورد آن موضوعات مورد اشکال شاید اصلا اختیاری نداشته است. اول باید ببینیم آیا وزیر ورزش در مورد ایراد مورد نظر ما اختیاری داشته و کوتاهی کرده است و بعد به طرح آن بپردازیم. اساسا این روش زود به استیضاح رسیدن وزیر را نمیپسندم. بنابراین بهتر است در مورد این موضوعات کمی واقعبینانهتر عمل کنیم و اجازه بدهیم که وزیر ورزش برنامههایش را اجرایی کند و البته در مورد موضوعاتی که اختیارش را دارد پاسخگو باشد نه مواردی که برای دخالت مثبت دست او بسته است. فضا نباید به سمتی برود که با خط خوردن یک بازیکن یا جابهجا شدن یک مربی در تیمملی وزیر را به مجلس بکشانیم تا پاسخ بدهد. اینها مسائلی است که باید مورد بازنگری قرار بگیرد.
حضور بانوان در ورزشگاهها. چرا این موضوع تا این حد برای والیبال دردسرساز شده؟
چون والیبال جهانی شده است. یک روزی به هر دلیلی اتفاقاتی در ورزشگاههای ما میافتد که ما به جای حل کردن و درست پرداختن به آن کل صورت مساله را پاک میکنیم. دستگاههای نظارتی و امنیتی را هم به این جمعبندی میرسانیم که اگر بانوان به ورزشگاهها نیایند همه ناهنجاریها از بین میرود. چرا این طور فکر میکنیم؟ با راه ندادن بانوان به ورزشگاهها ناهنجاریهای ما در ورزشگاهها از بین نخواهد رفت. بانوان ما نیمیاز جمعیت کشورمان هستند. من معتقدم میشود شرایط حضور بانوان در ورزشگاهها را فراهم کرد، طوری که مسائل شرعی هم حفظ شود و طوری که ناهنجاری پیش نیاید. باید این شرایط را فراهم کنیم تا دختران و زنان جامعه ما با حفظ مسائل شرعی بیایند و از دیدن مسابقات ورزشی لذت ببرند. باید مشکلات را شناسایی و آن را برطرف کنیم. حالا این اشکال در پوشش برخی از تماشاگرنماها بوده است یا مزاحمت برخی از تماشاگرنماها برای بانوان عزیز، نمیدانم. باید اصلاح کنیم و شرایط مناسبی را به وجود بیاوریم تا بانوان هم در حمایت کردن از تیمهای ملی نقش داشته باشند. در بازی دوم ما با ژاپن سه سال پیش مشکلاتی پیش آمد. جمعیت بسیار زیادی برای دیدن بازی آمده بود و ذهنیت بعضیها را نسبت به این موضوع خراب کرد.
اما مخالفتهایی در این زمینه از قبل وجود داشته است.
مخالفان به این موضوع میاندیشند که حرمت بانوان ما حفظ شود. ما هم به این دلیل میگوییم باید شرایط حضور بانوان در فضاهای ورزشی فراهم شود تا مبادا پای بانوان ما به اماکن دیگری باز شود و خدای ناکرده حرمتشان زیر سوال برود. ما معتقدیم که همه نهادها و دستگاههای ذیربط باید به هم کمک کنند. بانوان ما حداقل میتوانند در بازیهای ملی ۱۰ رشته ورزشی حامیایران باشند. مثل سینما میماند، مثل تئاتر. چه اشکالی دارد که بانوان عزیز ما دو ساعت از وقت شان صرف حمایت از تیمملیشان شود. این اراده در دولت وجود دارد که این مساله را حل کنند. ما هم با وزارت ورزش در ارتباط هستیم تا بتوانیم شرایط حضور بانوان در ورزشگاهها را هموار کنیم. البته تاکید میکنم آنجایی که حضور بانوان در برخی مسابقات با شرع مقدس ما همخوانی ندارد هرگز دربارهاش حرفی نداریم اما میتوانیم فضایی ایجاد کنیم که خانوادههای بازیکنان به ورزشگاهها بیایند و بازی فرزندانشان را ببینند. به نظرم نباید سختگیری کنیم.
در مورد مساله غنچه قوامی توضیح میدهید؟
مساله غنچه قوامی ابدا به والیبال کشور ارتباطی ندارد. ما همواره از سازمانهایی که خود را به اصطلاح حافظ حقوق بشر میدانند چنین شایعاتی را دیدهایم. موضوع این خانم هم بهانه است. خودشان هم میدانند که این خانم چه کاره است اما علاقهمندند در دنیا فضایی ایجاد کنند که بگویند هر خانمی که در ایران بخواهد والیبال تماشا کند سریع دستگیر و به زندان منتقل میشود. دستگاههای قضایی ما نیز در این مورد به خوبی تنویرافکار عمومی را در دستورکارشان قرار دادهاند. این موضوع به والیبال ارتباطی ندارد. اصل قصه چیز دیگری است. سازمانهای ضدنظام میدانند که والیبال حالا به ویترین افتخارات ورزشی کشور ما تبدیل شده و حالا از این طریق میخواهند به ما لطمه بزنند اما آنها با این اقدامات نخنما شده آبروی خودشان را میبرند. در اجلاس جهانی نیز در دقایق پایانی اجلاس ناگهان رئیس فدراسیون جهانی والیبال یک کاغذی از جیبش درآورد و راجع به این موضوع دست به سیاهنمایی زد، اما خب من با روسای قارهها صحبت کردم. آنها میدانند که واقعیت چیز دیگری است. این جوی که آنها بهدنبالش هستند هرگز علیه ما نخواهد شد.
چرا میزبانی جام ملتهای آسیا از ایران گرفته شد؟
ما خواهان میزبانی نبودیم. آنها از ما خواستند ما هم قبول کردیم. بعد هم گفتند به دلیل مسائل تکنیکی نمیتوانیم میزبانی را به شما بدهیم. حرفشان خندهدار است. البته ما تا جایی که بتوانیم از حقمان دفاع خواهیم کرد. یکی، دو هفته دیگر در تایلند تلاش خواهیم کرد که میزبانی جام ملتهای آسیا به ایران برگردد.
در مقطعی نام شما برای ریاست فوتبال هم مطرح شد، شما علاقهمند نیستید که روزی رئیس فدراسیون فوتبال شوید؟
اصلا و ابدا. راجع به این موضع از آقای علیآبادی بپرسید. او تمایل داشت من هم کاندیدا شوم. فضای کار کردن در فوتبال خیلی سخت است. ساختار فوتبال را نمیپسندم. مساله فوتبال ساختار آن است. تا این ساختار اصلاح نشود هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.
منبع : هفته نامه مثلث