اکبر محمدی: هنوز ۹۰ درصد تواناییهای سردار هم رو نشده است
- توضیحات
به گزارش آریاورزش و به نقل از روابط عمومی کانون مربیان فوتبال ایران، اکبر محمدی، مربی که ستاره جوان این روزهای تیم ملی فوتبال ایران را کشف کرد، برای شاگرد خود یادداشتی نوشته است. متن یادداشت سرمربی سابق تیم فوتبال جوانان کشورمان برای سردار آزمون به شرح زیر است:
همه آن لحظاتی که در حال سلفی گرفتن با هواداران تیم ملی بودی، من را به یاد بازیکنان بزرگ میانداختی؛ ستارههایی مثل فرانچسکو توتی. آنهایی که برای محبوب شدن، تواناییهای اکتسابی و غریزی را با هم دارند. این قضاوت من ناشی از یک بازی و حتی بابت حظ بصری گل دنیس برکمپی تو به قطر نیست. عین همین گل را به ترکمنستان هم زدی. در مسابقات مقدماتی جوانان آسیا در تهران. این را میگویم تا همه بدانند گلت به قطر اتفاقی و تصمیم فوقالعادهات شانسی نبود. شاید هم اصلاً همه گلهایی که در استرالیا میزنند شانسی است اما هرکه ندیده باشد و نداند، من که زیاد دیدهام و خوب میدانم سرداری که پنجشنبه یک کشور را خوشحال کرد، هنوز ۹۰ درصد تواناییهایش را رو نکرده است.
[caption id="attachment_9830" align="aligncenter" width="444"] سردار آزمون[/caption]
اینها فقط نتیجه مشاهدات یک مربی است که خودت میدانی وقتی خیلی کم سن و سال بودی، پیدایت کرد و حالا کیف میکند و شکر خدا، وقتی میبیند در بالاترین سطح فوتبال آسیا در حال درخشیدن هستی. آن روز، امروزت را میدیدم. سرت پایین بود. موهایت جلوی چشمایت را گرفته بود که هیچ چیزی را نبینی، جز فوتبال.
آن زمان که باهم بودیم را خوب به یاد دارم؛ مسابقات نوجوانان آسیا در ازبکستان و بازی مقابل سوریه؛ یادت که هست؟ گلهایی که نزدیم و حذف شدیم یا آن تک بازی لعنتی برابر جوانان کرهجنوبی در امارات که اگر میزدیم، جهانی میشدیم اما تو غایب بودی و بعد از بازیها خانوادهمان از هم پاشید. حالا اما به این نتیجه رسیدهام که باید همه آن اتفاقات میافتاد و ما از هم دور میشدیم تا امروز گل صعود تیم ملی کشورت را در مهمترین تورنمنت قاره بزنی. مطمئنم که شادی امروز مردم به ناراحتی آن روز خانوادهمان میارزید.
شنیدم دستیار «سرالکس فرگوسن» و سرمربی پیشین رئال مادرید، سردار عزیز مرا یکی از بهترین مهاجمان دنیا خوانده است. یکی مثل رود فننیستلروی. چه افتخاری بالاتر از این برای من که از تو دورم اما ثانیه به ثانیه و با هر قدمی که در زمین میزنی، به تو میبالم پسر؟
راستش، اشک شوقهای من بیشتر نوعی ابراز احساسات بود، نه اقدامی از سر ناباوری، چون به تواناییهایت ایمان داشتم و میدانستم چه با آن ضربات سر طلایی که مقابل بنفیکا و همه شکارهای قبلیات زدی و چه با پاهای هنرمندت، میتوانی قفل هر دروازهای را باز کنی. من در خانه و با تو روی نیمکت گریه کردم. البته میدانستم گریهات به خاطر خوشحال کردن مردمی است که ملبورن را هم به آزادی تبدیل کرده بودند، نه به دلیل مصدومیتی که هیچوقت نتوانسته و نمیتواند هنرت را تحتالشعاع قرار دهد.
تو، پسر قوی و ترکمن من، آن قدر قدرتمند هستی که با این ضربات و خطراتی تهدیدآمیزتر هم گریان نمیشوی. تو هنرمندی سردار؛ هنری که میدانم روزی دروازههای آنفیلد، اولدترافورد، سنسیرو و آلیانز آرهنا را به گلهای خود آذین خواهد کرد. این واقعیت روزی به حقیقت تبدیل میشود و من آن روز احتمالاً به حس و علاقه فراوانی که از یک همذاتپنداری بین خودم و خودت ناشی میشود، فکر میکنم، هر چقدر من مربی ملی بودم و کمتر فرصت حضور در باشگاهها را داشتم، تو هم با آقای گلی در تمام تورنمنتهای ملی که در آن حضور داشتی و البته گلهای کمتر در فوتبال باشگاهی، نشان دادی در این دو رده، دو چهره متفاوت داری. گلهای ملی تو در آستانه رسیدن به تعداد بازیهای ملیات است و قطعاً میارزید که حالا در آستانه این اتفاق مهم به خاطر خوشحال کردن مردمت، اینچنین اشک شوق را ضمیمه شادیهایت کنی.
فوتبال ایران برای تویی که کمتر در داخل کشور فرصت درخشیدن داشتی، اعتبار مضاعف به ارمغان میآورد و تو با گلهایت بیش از پیش، خون این فوتبال تشنه به افتخارات بزرگ را تازه میکنی.
به هنرمندیات ادامه بده پسر خوب و بامعرفت من. تو و علیرضا (جهانبخش) که مطمئنم خیلی زود نوبت او هم برای درخشیدن در تیم ملی میرسد، نماینده تیمی هستید که همهچیزش با علم و عشق پیش رفت. شما با هم، در کنار هم، بدوید و بجنگید که چشم من و یک ملت به جوانان دوستداشتنی است که در کنار باتجربهها ثابت میکنند آینده از آن آنهاست. امیدوارم روزی تمام بازیکنان آن تیم در کنار هم یادآور خاطرات خوب گذشته باشید. روزهای خوب در راه هستند؛ اندکی صبر باید... .