به گزارش اختصاصی آریاورزش، پپ گواردیولا یک بازیکن فوتبال بوده و تصمیم داشته که پس از دوران بازی یک مدیر فنی شود. گواردیولا سالها پیش، پس از سه ساعت گفتگو با مربی آرژانتینی والیبال، خولیو ولاسکو، یک حقیقت محض در مورد آموزشهای خود به عنوان مربی یافته و در یادداشتهای خود زیر این مفهوم خاص خط کشیده است.
"این اشتباه است که همهی اعضای یک مجموعه را به یک چشم ببینیم ".
این اعتقادی بود که توسط ولاسکو در وجود پپ نهادینه شد و گواردیولا این نظر را از آن موقع به بعد در هر میدانی که وارد شده به کار برده است. و با همین نگرش و استراتژی توانسته در بارسلونا و بعد در بایرن مونیخ موفق شود.
خولیو ولاسکو سالها بعد یعنی در سال ۲۰۱۳، آن خاطره را مرور کرد و با جزئیات بیشتری گفت: «گواردیولا یک شخصیت فوقالعاده است، وقتیکه تصمیم گرفت که وارد دنیای مربیگری شود سعی کرد تا با افرادی بیرون از فوتبال صحبت کند و نظرات آنها را جویا شود، حتی دست راستش در این حرفه بازیکن اسبق واترپلو است. او از من هم درخواست کرد تا با هم گفتگویی داشته باشیم و من مدام به این فکر میکردم که در چه خصوص با او صحبت کنم و در خصوص همه مواردی که به ذهنم میرسید شک داشتم. اما او این جمله مرا به خوبی در خاطرش حفظ کرده بود که: " نباید با همهی بازیکنان به یک روش برخورد کرد." برای من گفتگو با گواردیولا افتخار بزرگی بود.» ولاسکو در این گفتگوی سه ساعته این موارد را به پپ یادآور شده بود که: " به نظر من فوتبال ورزشی است که به شدت از بیرون مورد قضاوت قرار میگیرد. بسیار سخت و پیچیده است که آن را به سمت جلو هدایت کنید. تنها رشتهی ورزشی در جهان که هر اتفاقی در آن بیفتد به سرعت مخابره میشود، فوتبال است. اما متأسفانه مدیران و سرپرست تیمها، مربی را یک مدیر کلی نمیدانند و در بعضی موارد حتی او را کمتر از بازیکن به حساب میآورند. با این شرایط اگر ما تیمی متشکل از بازیکنان خوب و مطیع داشته باشیم که هیچ مشکلی به وجود نیاورند، قطعا با مسائل خاصی روبرو نمیشویم، اما باز هم نمیتوانیم برندهی همه چیز باشیم.
یک مدیر باشگاه وقتی همه چیز را متمرکز کرده باشد و خودش تنها تصمیمگیرنده امور باشد نمیتواند تظاهر کند که باشگاهش مثل یک کمپانی موفق کار میکند و بدین ترتیب هیچ وقت مربیان لایقی که توانایی گرفتن تصمیمهای مهم را دارند نخواهد داشت، چرا که این مربیان هیچگاه تحریک نمیشوند که ثابت کنند چه کسانی هستند. در ورزش باید به همه به یک اندازه میدان داد تا خودنمایی کنند.
لازم نیست ستارهها امتیازات خاصی داشته باشند، تنها برتری بعضی از ستارهها نسبت به دیگری در تعداد پیروزیهایی است که آنها بدست آوردهاند. تنها کاری که شما به عنوان مربی باید انجام دهید این است که یک بازیکن تازه وارد را وسوسه کنید، تا تواناییهایش را بشناسد و آنها را به کار بگیرد. و بهترین عمل مربی نشان دادن نقاط ضعف بازیکن به شخص خود اوست. باید اورا به چالش بکشید تا خودش را کشف کند. معمولا باید از بازیکنان بپرسیم که از کدام تیم ها بیشتر میترسند و اغلب پاسخ یکسان است، آنها میگویند از تیمهایی که شانه خالی نمیکنند و در عین حال نشان نمیدهند که اینگونه هستند.
بازیکنانی که همیشه مدعیاند آنها بهترینند معمولا حاشیهی ناامنی خود را پنهان میکنند. اگر شما سخت کوشید باید در میدان نبرد نشان دهید و به همه ثابت خواهد شد که شما واقعا چه کسی هستید. به عنوان یک مربی، من باید دانش عمیقی از چگونه بازی کردن، آموزش دادن و بهترین انتخاب برای تیم را داشته باشم. هر تیمی شرایط خاص خود را دارد و شخص مربی بسیار تعیین کننده است در اینکه فوتبال، والیبال و ایدئولوژی ورزش را چگونه تعریف کند.... و دراین دنیا جاییکه ایدئولوژی ها میمیرند، ما آنها را در ورزش بازتاب میدهیم.
مربیها مجبورند قابل اعتماد باشند و آنها به خوبی میدانند ما چه میگوییم. بازیکنان اولین فیلترها هستند. روشن است که در نقاشی مهمترین مشخصه جذابیت است، اگر کمی بی دقتی کنیم همه چیز خراب میشود؛ در ورزش هم همه چیز، فقط بازی خوب نیست شما باید و باید جزئیات را بدانید و به درستی واقف باشید که کجا کدام استراتژی به کار میآید. وقتی ما یک شیوه را روی یک بازیکن اعمال میکنیم و میبینیم که نتیجه داده، پس مشخص میشود که زمینهی آن از قبل به روشی دیگر در وجود بازیکن مهیا بوده است. ما باید به بازیکنانمان اعتماد کنیم و این اعتماد باید دوطرف باشد، اگر از آنها خوشمان نیاید تیم و خودمان از پیش بازنده هستیم. اگر من در خلوت به یک بازیکنم بگویم از تو خوشم نمیآید، او به هم تیمیاش خواهد گفت و گام بعدی ترک آنجاست، باید شرایطی را فراهم کنیم که ارتباط خوبی بین همه ایجاد کنیم و نقاط مثبت را در آنها شناسایی کنیم."